حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

فسقلی

نوروز 93

امسال هم واسه مسافرت رفتیم گلپایگان کلی به شما خوش گدشت این دفعه تموم حیونارو بهتر می شناختی اینم عکسایی که خونه مامان جون ازت گرفتم اینم تو زمینای مامان جون اینجا داشتی دنبال ببعی می دوییدی   ...
25 ارديبهشت 1393

نوروز 92

عسلی مامان اولین بهار زندگیت رو بهت تبریک می گم واست از خدا می خوام که همیشه زندگیت پر از بهارهای سرسبز و شاد باشه.... امسال عید برای اولین بارت رفتیم مشهد تقریبا 2 فروردین بود که راه افتادیم... کلی خوش گذشت ، 2 روز اول وقتی می رفتیم حرم همش می خوابیدی، می امدیم خونه بیدار می شدی تا اینکه روز سوم بیدار بودی وقتی بابایی خواست ببرت توی حرم ازت خواستم واسه ی مامان و بابا دعا کنی با بابا رفتی داخل حرم ،بابا می گفت اونجا کلی سر و صدا کردی و با خودت حرف می زدی فکر کنم داشتی واسمون دعا می کردی (قربون دختر صبور حرف گوش کنم برم) همه هم لپ تو می کشیدن..... اینجا کنار در ورودی ..... توی حیاطه (بوی گلا بهت خورده بود همش عطسه می کردی) ...
20 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فسقلی می باشد