حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

فسقلی

بیست و سه ماهگیت مبارک

نفسم می گیرد در هوایی که نفسهای تو نیست         خانوم مامان تو این مدتی که مامان نیست و ازت کلی دور شده ببیشتر اذیت می شی جوری که هر وقت مامان می بینی کلی بهانه می گیری یا شبا اصلا از بغل مامان تکون نمی خوری بعد از اداره هم وقتی میام خونه همش بغلمی بخوام اشپزی کنم روی کابینت کنارم نشستی یا بغلمی خلاصه کلی مامان ناراحته از اینکه ازت دوره بازی شوتینگ توپ از حرف زدنت بگم که کلا همه چی میگی و معنی همه حرفارو میفهمی و استفاده هم می کنی... بابا امشب می گفت به شما دور سرت بگردم شما گفتی الهیییییی دیکشنری شما: افعال جدید: مامان حلما لب تاب شکست نشین روش .....................حلم...
8 تير 1393

بیست و دو ماهگیت مبارک

اگر تو نبودی جهان، بی خنده های تو معنا نخواهد داشت. اگر تو نباشی، هیچ بهاری ـ حتی اگر لبریز شکوفه باشد ـ دیدن ندارد. اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد. اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند. اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت. اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت، نه هیچ مادری بهشتی می شد.   عشق مامان هر روز خانومتر میشی عزیزم از حرف زدنت بگم که مامان واست غش میره وقتی حرف میزنی عزیزم همه کلمات میگی و معنی همه...
8 خرداد 1393

بیست ویک ماهگیت مبارک

همه ی من ! ز تو جان می گیرم گر نباری به تنِ تب زده ام می میرم .. عشق دلم هر روز که میگذره بزرگتر و خانومتر میشی مامانم کلی لذت می بره کلی شیطون تر شدی  همش داری از سر و کول مامان میری بالا.حرف زدنت هم که دیگه نگو اینقدر خوشگل حرف میزنی مامان واست ضعف میزنه: اقاجون:اگاجی،شیر:ایش،منیژه:مجیجه،نیست:نیشتش،شد:سد،ببینم:بیبینم،بریز:بیلیز،از اینا:اینا،باشه:باسه،بستنی:بَسَسی،اینجا:ایجا،اونجا:اوجا،خوردیم:گوردیم،خوشگل:گوچله،بیاریم:بیالیم،هندونه:هِدونه،بردارم:بَدالم..همه چی میگی و همه چی می فهمی اگه مامان با بابا باهم حرف بزنن در مورد شما خوب میفهمی و سریع نظر میدی مثلا امشب به بابا گفتم بریم دکتر ازمایش حلما رو نشون بدیم ...
6 خرداد 1393

نوزده و بیست ماهگیت مبارک

تو این ماهها خیلی مامان فرصت نمی کنه وبلاگت اپدیت کنه هم شما بزرگتر شدی هم اینکه مامان درگیر اسباب کشی هستش این از اتاق جدیدت وقتی مامان پارک میبرت خودت دیگه از سرسره بالا میری و پایین میایی اما مامان کلی نگرانته کلا از لحاظ حرف زدن همه چی میگی دیگه حتی همه فعلا رو می شناسی و به کار می بری عاشق دفتر و کتابی تا ببینی ول کن نیستی (البته بهترین روش مامان واسه نشوندن شما هم هست) خونه مامان جون که میری همش روی دسته مبلی یا روی میز در حال ناخن گرفتن ...
25 ارديبهشت 1393

هجده ماهگیت مبارک

توی این  ماه عزیز دلم کلی خانومتر شدی همه کلماتو دیگه میگی کلی بامزه حرف میزنی از واکسنت بگم که که اذیت شدی دو روز و دو شب تب داشتی تا یک هفته هم دست و پات درد میکرداما خداروشکردیگه تموم شد رفت تا مدرست کلا وقتی به اهنگ مباد شروع میکنی به خوندن میچرخی دور خودت و موقع چرخیدن چشماتو چپ میکنی یه چند تا کلمه انگلیسی هم یاد گرفتی مثل مامان میگه:where is helma? حلما:دالی مامان:show me your noise show me your hand show me your eyes show me your finger where is ears stamp your feet kick the ball close your eyes open your eyes show me your tooth show mw you...
25 ارديبهشت 1393

هفده ماهگیت مبارک

فردا خواهد آمد.... بی صدا و نرم؛مثل امروز..... فردا هنوز هم برای من بوی امید می دهد،زیرا که تو هستی تمام امید من .....   واییی خدا روز به روز داری بزرگتر میشی و بامزه تر منم بیشتر از وجودت لذت می برم خوب اگه بخوام از شیرین کاریات بگم انقدر زیاده که نمی دونم چی و بگم اول از دایره لغاتت بگم: الو:الو                  پتو :پتو البته به چادرم می گی پتو              ابس:اسب             گوس:گوش  ...
23 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فسقلی می باشد