بیست ویک ماهگیت مبارک
همه ی من !
ز تو جان می گیرم
گر نباری به تنِ تب زده ام
می میرم ..
عشق دلم هر روز که میگذره بزرگتر و خانومتر میشی مامانم کلی لذت می بره کلی شیطون تر شدی همش داری از سر و کول مامان میری بالا.حرف زدنت هم که دیگه نگو اینقدر خوشگل حرف میزنی مامان واست ضعف میزنه:
اقاجون:اگاجی،شیر:ایش،منیژه:مجیجه،نیست:نیشتش،شد:سد،ببینم:بیبینم،بریز:بیلیز،از اینا:اینا،باشه:باسه،بستنی:بَسَسی،اینجا:ایجا،اونجا:اوجا،خوردیم:گوردیم،خوشگل:گوچله،بیاریم:بیالیم،هندونه:هِدونه،بردارم:بَدالم..همه چی میگی و همه چی می فهمی
اگه مامان با بابا باهم حرف بزنن در مورد شما خوب میفهمی و سریع نظر میدی مثلا امشب به بابا گفتم بریم دکتر ازمایش حلما رو نشون بدیم شما سریع گفتی : نبلیم نبلیم دوب شد (خوب شد)
موقع عکس انداختن کلی از خودت ادا در میاری :
دیگه به همه چیز دست میزنی و با سلیق خودت دیزاین می کنی
عادت داری صندلیتو میدازی روز مبل میشینی روش تا قد مامان اینا شی
اینم از صبحانه خوردنت که از وقتی مامان از شیر گرفتت صبح همش با گریه از خواب بیدار میشی و امون نمیدی مامان واست صبحانه درست کنه
اینم از همکاریت با مامان واسه مهمون داریش اخه تولد مامان جون بود و همه خونمون دعوت بودن شماهم کلی همکاری کردی